شعر زاغکی قالب پنیری دید

شعر زاغکی قالب پنیری دید

یکی از اشعار بیاد ماندنی و زیبا که اکثر افراد آن را هنوز به خاطر میاورند، شعر زاغکی قالب پنیری دید است. امروزه این شعر زیبا برای جوانان و میانسالان امروزی حکم نوستالژی را دارد؛ زیرا آنها را به دوران شیرین کودکی و دبستان باز می گرداند. دورانی که تنها دغدغه کودکان انجام تکالیف مدرسه بود تا بعد از آن بروند و با کودکان همسایه مشغول بازی شوند.  برای بعضی از کودکان آن زمان حفظ کردن این شعر کار دشواری بود و ترجیح می دادند بازیگوشی کنند تا آن را حفظ کنند. درس روباه و زاغ را می توان جز درس هایی دانست که برای دانش آموزان جذاب بود، زیرا دارای تصاویری جالب و دیدنی بود که چشم کودکان را به خود خیره می کرد و محو تماشای آن می شدند؛ همزمان معلم هم آن را با صدای بلند برای کل کلاس می خواند. در ادامه با ژاویز همراه باشید تا این شعر زیبا را باز مرور کنید.

 

شعر زاغکی قالب پنیری دید (شعر روباه و زاغ)

 

زاغکی قالب پنیری دید

به دهان برگرفت و زود پرید

بر درختی نشست در راهی

که از آن می‌گذشت روباهی

روبه پرفریب و حیلت‌ساز

رفت پای درخت و کرد آواز

گفت به به چقدر زیبایی

چه سری چه دُمی عجب پایی

شعر زاغکی قالب پنیری دید

پر و بالت سیاه‌رنگ و قشنگ

نیست بالاتر از سیاهی رنگ

گر خوش‌آواز بودی و خوش‌خوان

نبودی بهتر از تو در مرغان

زاغ می‌خواست قار قار کند

تا که آوازش آشکار کند

طعمه افتاد چون دهان بگشود

شعر زاغکی قالب پنیری دید

شعر روباه و زاغ در اصل یک شعر فرانسوی است که در قرن هفدهم میلادی توسط ((ژان دولا فونتن)) سروده شده است. شعری که در کتاب فارسی دبستان منتشر شده است ترجمه حبیب یغمایی است که این شعر را به زبان فارسی ترجمه کرده اند. البته شایان ذکر است که ترجمه های دیگری هم وجود دارد.ایرج میرزا و نیر سعیدی نیز این شعر زیبا را ترجمه کرده اند.

 

شعر روباه و زاغ : ترجمه‌ی نیر سعیدی

بامدادان رفت روباهی به باغ

دید بنشسته است بر بامی کلاغ

نشئه و شادی بی‌اندازه داشت

زیر منقارش پنیری تازه داشت

گفت در دل روبه پرمکر و فن

کاش بود این لقمه اندر کام من

با زبانی چرب و با صد آب و تاب

گفت پس با وی که: ای عالیجناب

از همه مرغان این بستان سری

وه! چه مه‌رویی چه شوخ و دلبری

این‌چنین زیبا ندیدم بال و پر

پر و بال توست این یا مشک تر!

خود تو دانی من نیَم اهل گزاف

گر بُرندم سر نمی‌گویم خلاف

گر تو با این بال و این پرواز خوش

داشتی بانگ خوش و آواز خوش

شهره چون سیمرغ و عنقا می‌شدی

ساکن اقلیم بالا می‌شدی

غره شد بر خود کلاغ خودپسند

خودپسند آسان فتد در دام و بند

تا که منقار از پی خواندن گشاد

لقمه‌ی چرب از دهانش اوفتاد

نغمه چون سر داد در شور و حجاز

کرد شیرین کام رند حیله‌ساز

شد نصیب آن محیل نابکار

طعمه‌ای آن‌سان لذیذ و آب‌دار

گشت روبه چون ز حیلت کامکار

داد اندرزی چو درّ شاهوار

گفت هر جا خودپسندی ساده است

چاپلوسی بر درش استاده است

آن تملق‌پیشه‌ی رند هوشمند

نان خورد از خوان مرد خودپسند

شعر زاغکی قالب پنیری دید

 

شعر روباه و زاغ : ترجمه‌ی ایرج میرزا

کلاغی به شاخی جای‌گیر

به منقار بگرفته قدری پنیر

یکی روبهی بوی طعمه شنید

به پیش آمد و مدح او برگزید

بگفتا: «سلام ای کلاغ قشنگ!

که آیی مرا در نظر شوخ و شنگ!

اگر راستی بود آوای تو

به‌ مانند پرهای زیبای تو!

در این جنگل اکنون سمندر بودی

بر این مرغ‌ها جمله سرور بودی!»

ز تعریف روباه شد زاغ، شاد

ز شادی بیاورد خود را به‌ یاد

به آواز خواندن دهان چون گشود

شکارش بیافتاد و روبه ربود

بگفتا که: «ای زاغ این را بدان

که هر کس بود چرب و شیرین‌زبان

خورد نعمت از دولت آن کسی

که بر گفت او گوش دارد بسی

هم‌اکنون به‌ چربی نطق و بیان

گرفتم پنیر تو را از دهان

 

امیدواریم از خواندن این مطلب لذت برده باشید. یکی از کارهای زیبا و فرهنگی که باعث می شود کودکان فرهیخته تری را پرورش دهید این است که آن ها را با ادبیات زبانی که صحبت می کنند بیشتر آشنا کنید. برای این منظور خواندن شعر و داستان مناسب سطح آن ها، یکی از کارهای مفیدی است که می توانید انجام دهید. اکثر کودکان از شنیدن شعر لذت می برند و دوست دارند که برای آن ها شعر بخوانید تا آن را برای خود مجسم کنند. بهتر است شعر و داستان هایی که ترجمه شده هستند را به آن ها بگویید که از ادبیات کدام کشور است تا آن ها نیز با ادبیات آن کشور ها آشنا شوند.

 

مطالب بیشتر :

شعر باز باران با ترانه کتاب چهارم دبستان

شعر انار صد دانه یاقوت دسته به دسته از مصطفی رحماندوست

شعر درختکاری دوم دبستان

5/5 - (4 امتیاز)