شعر دوبیتی مفهومی زیبا از شاعران بزرگ و نامدار
دوبیتی یکی از قالب های شعر فارسی است و بسیاری از افراد از دوبیتی مفهومی برای بیان حرف هایی که می خواهند به زبان بیاورند از آن استفاده می کنند. شاعران بزرگ فارسی زبان اشعار زیبا و پر مفهوم زیادی دارند که شما به راحتی می توانید از این اشعار استفاده کنید. در این مطلب ما مجموعه ای از شعر دوبیتی مفهومی زیبا از شاعران بزرگ و نامدار را برای شما عزیزان آماده کرده ایم، با ما همراه باشید.
حدیث عشق نداند کسی که در همه عمر
به سر نکوفته باشد در سرایی را
خیال در همه عالم برفت و بازآمد
که از حضور تو خوشتر ندید جایی را
سعدی
**********
عشق تو مرا چو خاک ره خواهد کرد
خال تو مرا حال تبه خواهد کرد
زلف تو مرا به باد بر خواهد داد
چشم تو مرا خانه سیه خواهد کرد
عبید زاکانی
**********
در دل ما عشقش از جان خوشتر است
جان چه باشد عشق جانان خوشتر است
عشق او گنجی و دل ویرانه ای
گنج او در کنج ویران خوشتر است
شاه نعمت الله ولی
**********
از بامداد روی تو دیدن حیات ماست
امروز روی خوب تو یا رب چه دلرباست
امروز در جمال تو خود لطف دیگرست
امروز هر چه عاشق شیدا کند سزاست
مولانا
**********
شعر دوبیتی مفهومی عاشقانه
بی عشق نفس زدن حرام است مرا
کان دم که نه عشقِ اوست دام است مرا
با قربتِ معشوق مرا کاری نیست
اندیشهٔ فکر او تمام است مرا
عطار
**********
عمر خواهم پایدار و جان شیرین بیشمار
بر تو می افشانده باشم تا نفس باشد مرا
هر کسی دارد هوس چیزی نخواهم من جز آنکه
سرنهم در پای جانان این هوس باشد مرا
فیض کاشانی
**********
شعر دوبیتی مولانا
خورشید رخت ملک جهان میبخشد
دُرّ سخنت گنج نهان میبخشد
صد جان یابم از غم عشقت هر روز
گویی که غم عشق تو جان میبخشد
عطار
**********
دل تو کی ز حالم با خبر بی
کجا رحمت باین خونین جگر بی
تو که خونین جگر هرگز نبودی
کی از خونین جگرها با خبر بی
باباطاهر
**********
نمی توان بتو شرح بلای هجران کرد
فتاده ام ببلایی، که شرح نتوان کرد
جراحت دل ما بر طبیب ظاهر نیست
که تیر غمزه او هر چه کرد پنهان کرد
هلالی جغتایی
**********
تویی جان این زمانه تو نشسته پربهانه
ز زمانه برکنارم هله تا تو شاد باشی
تن و نفس تا نمیرد دل و جان صفا نگیرد
همه این شدهست کارم هله تا تو شاد باشی
مولانا
**********
شعر دوبیتی عاشقانه
من سری دارم و در پای تو خواهم بازید
خجل از ننگ بضاعت که سزاوار تو نیست
به جمال تو که دیدار ز من بازمگیر
که مرا طاقت نادیدن دیدار تو نیست
سعدی
**********
عمرت دراز باد که ما را فراق تو
خوش میبرد به زاری و خوش زار میکشد
مجروح را جراحت و بیمار را مرض
عشاق را مفارقت یار میکشد
وحشی بافقی
**********
شعر دوبیتی بابا طاهر
گرچه مهجورم تن اندر درد هجران کی دهم
روزی آخر یاد ما بر یاد جانان بگذرد
ماهرویا تکیه بر عشق من و خوبی خویش
بس مکن زیرا که هم این و هم آن بگذرد
انوری
**********
چه فتنه بود که حسن تو در جهان انداخت
که یک دم از تو نظر بر نمیتوان انداخت
بلای غمزه نامهربان خون خوارت
چه خون که در دل یاران مهربان انداخت
سعدی
**********
شعر دوبیتی با معنی
بیا، ببین، نه همانا که زنده خواهم ماندن
تو خود بگوی که: بی تو چگونه زنده بمانم؟
چگونه باشد در دام مانده حیران صید
ز جان امید بریده؟ ز دوری تو چنانم
عراقی
**********
هر طایفه با قومی خویشی و نسب دارند
من با غم عشق تو خویشی و نسب دارم
بیرون مشو از دیده ای نور پسندیده
کز دولت نور تو مطلوب طلب دارم
مولانا
**********
دوبیتی های زیبا و فلسفی
عمرم گذشت و یک نفسم بیشتر نماند
خوش باش کز جفای تو، این نیز بگذرد
آیی و بگذری به من و باز ننگری
ای جان من فدای تو، این نیز بگذرد
عراقی
**********
هر قدر زلف تو ای سلسله مو سلسله دارد
به همان قدر دلم از تو ستمگر گله دارد
گفتی ام صبر نما تا ز لبم کام بگیری
آخر ای سنگدل این دل چقدر حوصله دارد
شاطر عباس صبوحی
**********
شعر دوبینی زیبا در مورد خدا
روزی به دلبری نظری کرد چشم من
زان یک نظر مرا دو جهان از نظر فتاد
عشق آمد آن چنان به دلم درزد آتشی
کز وی هزار سوز مرا در جگر فتاد
سعدی
**********
مطرب نوا را ساز کن برگ و نوا آغاز کن
گو جان و دل پرواز کن ما را بت سنگی بس است
سنگین دلا سنگین دلا با ما مکن جور و جفا
ماخستگان نازک دلیم این شیشه راسنگی بس است
فیض کاشانی
**********
یک لحظه نقاب از رخ زیبات براندند
صد دلشده را زان رخ تو کار برآمد
یک زمزمه از عشق تو با چنگ بگفتم
صد نالهٔ زار از دل هر تار برآمد
عطار
**********
صبح است سـاقـیا قدحـی پرشراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
خورشید می ز مشـرق ساغـر طلوع کرد
گر برگ عیش میطلبی ترک خواب کن
حافظ
**********
شعر معنی دار سنگین
خرم آن کس که غم عشق تو در دل دارد
وز همه ملک جهان مهر تو حاصل دارد
جور و بیداد و جفا کردن و عاشق کشتن
زیبد آنرا که چنین شکل و شمایل دارد
عبید زاکانی
**********
در منزل وصل ، توشهای نیست مرا
وز خرمن عشق ، خوشهای نیست مرا
گر بگریزم ز صحبت نااهلان
کمتر باشد که گوشهای نیست مرا
سنایی
**********
پروفایل شعر دو بیتی مفهومی
دارم سر خاک پایت ای دوست
آیم به در سرایت ای دوست
چون رای تو هست کشتن من
راضی شدهام برایت ای دوست
سنایی
**********
غم و اندیشه در آن دایره هرگز نرود
به حقیقت که تو چون نقطه میانش باشی
همه عالم نگران تا نظر بخت بلند
بر که افتد که تو یک دم نگرانش باشی
سعدی
**********
دوبیتی سعدی
بگذر از ناز و برون آی ز پیراهن شرم
که عجب تنگ در آغوش نیاز آمدهای
آنقدر باش که من از سر جان برخیزم
چون به غمخانهام ای بنده نواز آمدهای
صائب تبریزی
**********
بی تیر غمت پشت کمان دارم من
دادم به تو دل ترا چو جان دارم من
پیش تو اگر چه بر زمین دارم پای
دستی ز غمت بر آسمان دارم من
سنایی
**********
دوبیتی عبید زاکانی
گردی که خیزد از قدم رهروان عشق
با سرمهٔ سیاهی منزل برابرست
دلگیر نیستم که دل از دست دادهام
دلجویی حبیب به صد دل برابرست
صائب تبریزی
**********
لطف تو از حد برون حسن تویی منتهاست
نیش تو نوش روان درد تو درمان ماست
عشق تو بر تخت دل حاکم کشور گشای
مهر تو بر ملک جان والی فرمانرواست
عبید زاکانی
**********
شعر عاشقانه برای عشقم
یاد تو شب و روز قرین دل ماست
سودای دلت گوشه نشین دل ماست
از حلقهٔ بندگیت بیرون نرود
تا نقش حیات در نگین دل ماست
ابوسعید ابوالخیر
**********
ی بر درِ سرایت غوغای عشقبازان
همچون بر آب شیرین آشوب کاروانی
تو فارغی و عشقت بازیچه مینماید
تا خرمنت نسوزد تشویش ما ندانی
سعدى
**********
دوبیتی عاشقانه برای همسر
ای در میان جانم و؛ جان از تو بی خبر
وز تو جهان پر است و؛ جهان از تو بی خبر!
نقش تو در خیال و؛ خیال از تو بی نصیب
نام تو بر زبان و؛ زبان از تو بی خبر!
عطار
**********
هرگز دلم ز کوی تو جائی دگر نرفت
یکدم خیال روی توام از نظر نرفت
جان رفت و اشتیاق تو از جان بدر نشد
سر رفت و آرزوی تو از سر بدر نرفت
عبید زاکانی
**********
دوبیتی های ناب و پرمعنی
درد عشق تو که جان میسوزدم
گر همه زهر است از جان خوشتر است
درد بر من ریز و درمانم مکن
زانکه درد تو ز درمان خوشتر است
عطار
**********
گر تو سنگ صخره و مرمر شوی
چون به صاحب دل رسی گوهر شوی
مهر پاکان درمیان جان نشان
دل مده الا به مهر دلخوشان
مولانا
**********
شعر زیبا
گر بخواهی ریخت خونم باک نیست
من درین خون ریختن یار توام
بر دل و جانم مکن زور ای صنم
کز دل و جان عاشق زار توام
عطار
**********
دی باد صبح بوی تو آورد سوی من
امروز دل به سوی تو بر باد دادهام
گفتی دل شکسته بنه بر دو زلف من
من خود شکسته وار بر این دل نهادهام
امیرخسروی دهلوی
**********
دوبیتی های ناب حافظ
شادی به روزگار گدایان کوی دوست
بر خاک ره نشسته به امید روی دوست
گفتم به گوشهای بنشینم ولی دلم
ننشیند از کشیدن خاطر به سوی دوست
سعدی
***********
اگر بسویت این چنین دویده ام
به عشق عاشقم نه بر وصال تو
به ظلمت شبان بی فروغ من
خیال عشق خوشتر از خیال تو
فروغ فرخزاد
***********
مطالب بیشتر :
چگونه وزن خود را سریع کاهش دهیم؟