شعر دوبیتی عاشقانه حافظ

شعر دوبیتی عاشقانه حافظ

اشعار دوبیتی عاشقانه حافظ

از دبر باز مردم برای بیان احساسات خود از شعر استفاده می کردند. دوبیتی های عاشقانه حافظ یکی از زیبا ترین اشعاری است که می توانید استفاده کنید. این اشعار از تمام احساسات و در همه حالات بیان شده و شما مثل های فراوانی برای خود خواهید داشت. افرادی که عاشق هستند از اشعار زیبای حافظ استفاده می کنند. در این مطلب ما مجموعه ای از دوبیتی های حافظ را برای شما عزیزان آماده کرده ایم، با ما همراه باشید.

 

من که از آتش دل چون خم می در جوشم

مهر بر لب زده خون می‌خورم و خاموشم

قصد جان است طمع در لب جانان کردن

تو مرا بین که در این کار به جان می‌کوشم

****************************************************************************************

صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم

تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم

دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود

مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم

***************************************************************************************

شربت قند و گلاب از لب یارم فرمود

نرگس او که طبیب دل بیمار من است

آن که در طرز غزل نکته به حافظ آموخت

یار شیرین سخن نادره گفتار من است

شعر دوبیتی عاشقانه حافظ

شعر عاشقانه حافظ

 

جز نقش تو در نظر نیامد ما را

جز کوی تو رهگذر نیامد ما را

خواب ارچه خوش آمد همه را در عهدت

حقا که به چشم در نیامد ما را

**************************************************************************************

شاهدان گر دلبری زین سان کنند

زاهدان را رخنه در ایمان کنند

هر کجا ان شاخ نرگس بشکفد

گلرخانش دیده نرگسدان کنند

*************************************************************************************

میان مهربانان کی توان گفت

که یار ما چنین گفت و چنان کرد

عدو با جان حافظ آن نکردی

که تیر چشم آن ابروکمان کرد

شعر دوبیتی عاشقانه حافظ

دو بیتی از حافظ

عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوش است

عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما

روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد

زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما

************************************************************************************

ای که از کوچه معشوقه ما می‌گذری

بر حذر باش که سر می‌شکند دیوارش

آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست

هر کجا هست خدایا به سلامت دارش

***********************************************************************************

از دست رفته بود وجود ضعــیف من

صبحم به بوی وصل تو جان بازداد باد

حافظ نهاد نیک تو کامــت برآورد

جان‌ها فدای مردم نیـــکونهاد باد

شعر دوبیتی عاشقانه حافظ

دوبیتی عاشقانه و ناب

خیال روی تو در هر طریق همره ماست

نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست

به رغم مدعیانی که منع عشق کنند

جمال چهره تو حجت موجه ماست

**********************************************************************************

ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم

ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

**********************************************************************************

گر باد فتنه هر دو جهان را به هم زند

ما و چراغ چشم و ره انتظار دوست

دشمن به قصد حافظ اگر دم زند چه باک

منت خدای را که نیم شرمسار دوست

شعر دوبیتی عاشقانه حافظ

گزیده اشعار حافظ

در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع

شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع

روز و شب خوابم نمی‌آید به چشم غم پرست

بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع

*********************************************************************************

اي نسیم سحر آرامگه یار کجاست

منزل ان مه عاشق کش عیار کجاست

شب تار است و ره وادی ایمن در پیش

آتش طور کجا موعد دیدار کجاست

*********************************************************************************

چه ساز بود که در پرده می‌زد آن مطرب

که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست

ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند

فضای سینه حافظ هنوز پر ز صداست

شعر دوبیتی عاشقانه حافظ

عکس نوشته شعر حافظ

راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست

آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست

هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود

در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

********************************************************************************

باز آی و دل تنگ مرا مونس جان باش

وین سوخته را محرم اسرار نهان باش

زان باده که در میکده عشق فروشند

ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش

********************************************************************************

تو را آن به که روی خود ز مشتاقان بپوشانی

که شادی جهان گیری غم لشکر نمی‌ارزد

چو حافظ در قناعت کوش و از دنیای دون بگذر

که یک جو منت دونان دو صد من زر نمی‌ارزد

شعر دوبیتی عاشقانه حافظ

شعر عاشقانه در وصف معشوق

گشت بیمار که چون چشم تو گردد نرگس

شیوه تو نشدش حاصل و بیمار بماند

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر

یادگاری که در این گنبد دوار بماند

********************************************************************************

ز تاب آتش سودای عشقش

به سان دیگ دایم میزنم جوش

چو پیراهن شوم آسوده خاطر

گرش همچون قبا گیرم در آغوش

******************************************************************************

در هجــر تو گر چشم مرا آب روان است

گو خون جگـــر ریز که معذور نماندست

حافظ ز غم از گریه نپرداخت به خنده

ماتـــم زده را داعیه ســـور نماندست

شعر دوبیتی عاشقانه حافظ

گلچینی از بهترین اشعار حافظ

فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش

گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش

دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند

خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش

*****************************************************************************

عقل دیوانه شد ان سلسله مشکین کو

دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست

ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی

عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست

****************************************************************************

در کعبه کوی تو هر آن کس که بیاید

از قبله ابروی تو در عین نماز است

ای مجلسیان سوز دل حافظ مسکین

از شمع بپرسید که در سوز و گداز است

شعر دوبیتی عاشقانه حافظ

دوبیتی از حافظ

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن

منم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدن

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

که در طریقت ما کافریست رنجیدن

***************************************************************************

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس

که چنان زو شده ام بی سرو سامان که مپرس

کس به امید وفا ترک دل و دین مکناد

که چنانم من از این کرده پشیمان که مپرس

**************************************************************************

سیل است آب دیده و هر کس که بگذرد

گر خود دلش ز سنگ بود هم ز جا رود

ما را به آب دیده شب و روز ماجراست

زان رهگذر که بر سر کویش چرا رود

شعر دوبیتی عاشقانه حافظ

شعر عاشقانه حافظ کوتاه

کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست

این قدر هست که بانگ جرسی می‌آید

جرعه‌ای ده که به میخانهٔ ارباب کرم

هر حریفی ز پی ملتمسی می‌آید

*************************************************************************

گل در بر و می در کف و معشوق به کام است

سلطان جهانم به چنین روز غلام است

گو شمع میارید در این جمع که امشب

در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است

************************************************************************

رخ تو در دلم آمد مراد خواهم یافت

چرا که حال نکو در قفای فال نکوست

نه این زمان دل حافظ در آتش هوس است

که داغدار ازل همچو لاله خودروست

شعر دوبیتی عاشقانه حافظ

شعر دوبیتی مفهومی 

دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود

تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود

دل که از ناوک مژگان تو در خون می‌گشت

باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود

***************************************************************************

خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت

به قصد جان من زار ناتوان انداخت

نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود

زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت

****************************************************************************

مطالب بیشتر :

اشعار دو بیتی های عاشقانه و رمانتیک

عکس پروفایل سالگرد ازدواج با متن رمانتیک

عکس پروفایل جوره ای

 

4.6/5 - (16 امتیاز)